وبلاگicon
as sky falls
as sky falls
هدیه ابی1

سلام دوست جونیام.

توی ادامه یه داستان گذاشتم براتون به اسم هدیه ابی که خودم نوشتمش.

برای خوندنش حتما به ادامه برین.وگرنه از دستتون رفته....

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

هدیه ی ابی(قسمت اول)

- برات متاسفم...
-چرا؟خوب نشدن؟؟www.sheklak.tk
-نه...عالی شدن!!!مثل ماه افتادی دخترم.
-اقای حسینییییییی!چند لحظه نزدیک بود قلبم وایسه!شماهم با این شوخیای جالبتون.
از روی صندلی بلند میشم و موهام رو با کش میبندم.اتلیه ی قشنگیه....کارشم خوبه....یا لااقل من که اینطور فکر میکنم...به طرف درب سالن حرکت میکنم.
-سارا....بیا بگیر...سریع باش که دیر شد....
شالم رو از دست بابام میگیرم.
-دخترتون خیلی ماهه اقای (....)...عکساش عالی شده.اجازه بدین یکیشو بزرگ کنم،بزنم توی اتلیه.
میدونم بابام قبول نمیکنه.اخه لباسم خیلی ناجوره...فکر نکنم-www.sheklak.tk
بقیه اش توی ادامه....رفتینا....

نظرهم یادتون نره.


ContinuE
| سارا | سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:داستان,هدیه,ابی,عاشقانه,